رنسانس متاخر در دستان میکل آنژ، رومانو، پالادیو و وینیولا
فهرست عناوین
منریسم یا شیوهگری، واژهای است در تاریخ هنر که اولین بار برای توصیفات نقاشی به کار گرفته شد. این واژه بیانگر آزادی بیان شخصی در رنسانس است. طراحیهای دوران رنسانس، از قرن 16 به بعد، مبنایی از عناصر پایه کلاسیک دارند. در رنسانس متاخر، روشهای رومیان و سبک آنها، استانداردسازی شده و به موضوع کتب تصویری تبدیل شد. در این آثار، به وضوح راه درست ساخت فضاهای داخلی را میبینیم. یک معماری آرام و ساده! با اینحال، موضوعی که بسیار شاهد آن هستیم، این است که مکرر احساس میشود که هنرمندان رنسانس متاخر، به دلیل قواعدی از پیش تعیین شده برای یک سبک، تحت فشار بودهاند و این فشار در زمان معاصر کردن این قوانین رخ میدادهاست. شیوهگری در نقاشی از همینجا آغاز شدهاست و زمانی که ساختارشکنی و دگرگونی که از اصول رنسانس است به میان آمد، شیوهگری نیز خلق شد. در واقع، هنرمندان رنسانس متاخر تصمیم گرفتند که خواستهها و تصمیمات شخصی خود را جایگزین قوانین کنند.
در رنسانس متاخر، معماری پیشرفتهای زیادی داشت و معمارانی همچون پالادیو، رومانو، میکل آنژ و وینیولا در این عصر بیشتر درخشیدند. در ادامه بیشتر به این موضوعات میپردازیم.
میکل آنژ، از بزرگترین معماران عصر رنسانس متاخر
میکل آنجلو بوناروتی ( میکل آنژ)، از بزرگترین معماران و هنرمندان رنسانس است که با ایجاد تغییراتی عمده در سبک کلاسیک، شیوهگری را در ایتالیا بنیان نهاد و این موضوع را خلق کرد. میکل آنژ، مسئول ایجاد تغییراتی در کاخ فارنیسه بود و یکی از این تغییرات، الحاق بالکنی کوچک و تاثیرگذار به این کاخ بود، در واقع او مسئول الحاق بالکن به نمای موقر ورودی اصلی این کاخ شد. از طرفی، به این فضای مرکزی، طبقه سومی اضافه شد که این تغییر، باعث ایجاد تغییراتی در طبقات پایینتر نیز شد.
این شیوهگری میکل آنژ به همینجا محدود نمیشود، وی خزانه قدیمی برونلسکی در سنت لورنتزو در فلورانس را با قرار دادن خزانه متقارن دیگری، به تعادل رساند و ساخت این خزانه در سال 1519 میلادی آغاز شد.
از سوی دیگر، میکل آنژ، در 1523 میلادی، در گوشهای از رواق صومعه سنت لورنتزو، کتابخانهای طراحی کرد و بر روی این سازه طبقه دیگری نیز قرار داد. این طراحی ولی به نوعی است که بخش قدیمی چندان در دید نیست.
در مورد این کتابخانه از رنسانس متاخر میتوان گفت که اتاق مطالعه آن، طویل و باریک است و از طریق نیمستونهای تیره که پنجرهها را در بالا و پایین در 15 دهانه جدا کردهاست، ایجاد شدهاست.
در زیر پنجرهها، میزهای مطالعه چوبی قرار دارد که در هر دو طرف وجود دارند. تزئینات کف بر اساس ریتمی هندسی است و جزئیات بسیار دقیق و ظریفی در نیمستونها، قاب پنجرهها، کف و سقف میبینیم.
دسترسی به اتاق مطالعه، نمونهای بارز از سبک شیوهگری در رنسانس متاخر است که امضای میکل آنژ بود. ورود از طریق فضای ورودی با تضادی نمایشی!
در اتاق مطالعه فضایی سرشار از انرژی میبینیم که در آن به صورت قوی از عناصر کلاسیک بهره برده شدهاست.
در نگاه اول، سبک معماری، دوریک یا توسکانی است؛ ولی با کمی دقت میبینیم که در سر ستونها تغییراتی نوین ایجاد شدهاست و آن را مخصوص دوران خود کردهاست.
در هر قاب دیوار، پنجرهای کادب و سفید میبینیم که چهارچوبی از سنتوری و غیر معمول دارد و پنجرههای واقعی در نزدیکی سقف قرار گرفتهاند که پنجرههای کاذب و ستونها در زیر آنها تکرار میشوند. سنگی خاکستری رنگ در ترکیب با گچی سفید جزئیات معماری را میسازد و این نمونه از رنسانس متاخر را در فضایی دراماتیک غرق میکند.
رومانو، کمدی نمایشی در رنسانس متاخر
همانطور که گفتیم، میکل آنژ، سبک شیوهگری را در رنسانس متاخر بنا نهاد، و اگر این موضوع را به او نسبت بدهیم، کارهای رومانو، یک کمدی نمایشی از شیوهگری است! مهمترین اثر رومانو، قصر چای در مانتووا است. این ویلای برونشهری و یک طبقه، مربعی است بزرگ و تو خالی که پیرامون فضایی مرکزی بنا شدهاست. اگر به 4 نمای سمت حیاط این اثر دقت کنیم، طراحی کلاسیک رنسانس را در آن خواهیم دید؛ بی قاعدگیهای نامتعارف، گریز از تقارن و تغییر در ریتم.
سنتوریهای پنجرهها معلق هستند و سنگهای سر تاقها، به عمد به نوعی گذاشته شدهاند که لغزیدن و خارج شدن از ردیف را تداعی کنند. برای بی توجهی تعمدی به قوانین طراحی کلاسیک، سنگ پیشانی به عمد رو به پایین قرار گرفتهاست!
اتاقهای قصر چای، با نقاشیهایی عجیب مزین شدهاند و مضامین و سوژهها در این نقاشیها متعارف نیستند. دوک فدریگو گونزاگا، مالک قصر، علاقه زیادی به اسب داشتهاست و اثرات این علاقه را میتوان در جزئیات نقاشی شده از اسب در ابعاد واقعی بر روی دیوارها دید!
در این عمارت از رنسانس متاخر، اتاقی به نام اتاق غولها یا سلا دی جیگانتی موجود است که کوچکترین اتاق محسوب میشود و پنجره ندارد و نکته جالب در مورد آن این است که سقف اتاق با نقاشیهای رومانو با موضوع شورش غولها علیه خدایان پوشیده شدهاست. در شیوهگری، چه در آثار میکل آنژ و چه در آثار رومانو، با تحریف، اصلاح و تغییر فرمولهای کلاسیک رو به رو هستیم.
پالادیو، کلاسیسم در رنسانس متاخر
آندره پالادیو، فردی بسیار تاثیرگذار در رنسانس متاخر است که بیشتر از آنکه پیرو شیوهگری باشد، پیرو کلاسیسم رنسانس محسوب میشود و تاثیر خودش را بر این شیوه گذاشتهاست. پالادیو از اهالی شمال ایتالیاست که در ویچنزا (زادگاهش)، ونیز و محدوده ونتو فعالیت داشتهاست. در 1549 میلادی، پالادیو، برای مهاربندی تالار انجمن شهر ویچنزا اقدام کرد، چرا که این تالار در معرض ریزش قرار داشت. تدبیر او برای نجات این ساختمان که به باسیلیکا معروف است، احاطه کردن آن از سه جهت توسط ایوانی دو طبقه به عنوان پشتبند بود و اضافه کردن طاقگان و دو طبقه در نمای کلاسیک ساختمان.
تاثیر این معمار از رنسانس متاخر زمانی بیشتر شد که در 1570 میلادی، کتابی به عنوان چهار کتاب معماری از او منتشر شد. در این کتاب که اثری جامع در رابطه با طراحی کلاسیک است، از ترجمه آثار ویتروویوس، آثار دوران باستان و آثار پالادیو به عنوان رفرنس استفاده شدهاست. این کتاب هنوز از مهمترین و محبوبترین آثار رنسانس به ویژه در آمریکا و انگلستان است.
تاثیر پالادیو در معماری رنسانس به همینجا محدود نیست، او طراحی تعدادی خانه شهری و حومه شهر را نیز بر عهده داشت. برای مثال، ویلا باربارو در مازر! این ویلا شامل ساختمانهای مرکزی به شکل معبد است که جناحین آن، با توجه به کاربری کشاورزی توسعه یافت تا پیرامون ملک را محصور کردهباشد.
در طراحی داخلی، به وضوح سبک رایج پالادیو در رنسانس را مشاهده میکنیم. یک پلان چلیپایی یونانی، شامل فضایی مرکزی با اتاقهای کوچکتر در هر گوشه. معماری داخلی این خانه ساده است و در آن نقاشیهای دیواری پائولو ورونز را مشاهده میکنیم که جزئیات معماری را شبیهسازی کردهاست. در این نقاشیها، درها، بالکنها، نمای خارجی، فیگورهای انسانی، خدمتکاری که به بالکن تکیه داده و یا نوکری که به بیرون نگاه میکند را مشاهده میکنیم.
یکی از آثار فوقالعاده پالادیو، سالن تئاتر المپیک در ویچزا است که در آن سعی در بازآفرینی تئاتر روم در مقیاسی کوچک و سر پوشیده را داشتهاست. در این اثر، سکوهایی به شکل نیمدایره وجود دارند که ستونهایی در پشتشان برافراشته شدهاست و سقف مثل آسمانی نقاشی شده در بالای آنها واقع است. تزئینات فراوانی را در پس زمینه صحنه نمایش مشاهده میکنیم و برای تغییر آرایش صحنه هیچ پیشبینی دیده نشدهاست. در این سالن تئاتر، صحنه نمایش روم باستان توسط درگاه، پنجرهها و تندیسها شبیهسازی شدهاست!
چشمانداز خیابان با سه بازشو بزرگ در اختیار حاضرین قرار دارد که با بهرهگیری از تکنیک خطای دید، طول آن از میزان واقعی بیشتر به نظر میرسد.
ویلا کاپرا یا روتروندا اثری از پالادیو در رنسانس متاخر
ویلا کاپرا، در حومه ویچنزا، عمارتی است تفریحی بر تپهای مشرف به شهر که پالادیو آن را طراحی کردهاست و از نمونههای موفق این معمار از رنسانس متاخر محسوب میشود. این سازه مربع شکل، در مرکز خود، فضایی گنبددار و استوانهای دارد و یکی از ساختمانهای مشهور رنسانس متاخر است. در هر چهار طرف این ساختمان، یک سنتوری مشاهده میکنیم. از طریق پلکانی عظیم میتوانیم به ستونهای رواق معبد که ایونیک هستند دسترسی داشتهباشیم.
گچکاریهایی استادانه در این عمارت قابل مشاهده هستند و مفاهیم در این اثر به نوعی است که در برخی از نکات طراحی با دیدگاه انسان محوری به صورت کاملی مواجه میشویم. بشر در مرکز عالم لایتناهی!
وینیولا در معماری رنسانس متاخر
طراح ایتالیایی، جاکومو وینیولا، از طراحانی است که در کنار پالادیو و آثارش نقشی مهم در ترویج معماری رنسانس داشتهاست. معروفترین اثر وینیولا، کلیسای جزوی در رم است ( شروع ساخت از 1568 میلادی). این کلیسا طرح رایج کلیسای یسوعی در قرن 17 است.
البته بسیاری این کلیسا را در دسته باروک اولیه نیز قرار میدهند با اینحال ما آن را در رنسانس متاخر میگذاریم. وینیولا تاثیری بسیار زیاد بر معماری پس از خود داشت و کتاب او به نام “پنج سبک معماری” مدلی برای آییننامههای بعدی شد که به آنها وینیولاس میگفتند. وینیولا گامی بزرگ برای پذیرش سبک کلاسیسم رومی به عنوان الگوی رایج برای طراحیهای بعد از خود برداشتهبود.
معماران رنسانس متاخر، آن دسته از هنرمندانی هستند که با پذیرش الگوی کلاسیسم، سبک منحصر به خود را نیز داشتند و همین موضوع، باعث جذابیت بیشتر آثار این دوران شدهاست.