معماری صدر مسیحیت، آغاز تحولی در معماری غرب
فهرست عناوین
تاریخ ساخت و ساز و هنر و معماری، یکی از جذابترین بخشهای مربوط به این حوزه است که با بررسی دقیق و موشکافانه آن، پیشرفتهایی در عرصههای مختلف هنری و معماری حاصل شدهاست. در واقع بررسی این موارد، الگوهای غالب هنر و معماری را بازگو کرده و میتواند راهگشای طراحیهای فوقالعاده بعدی باشد. یکی از دورههای مهم در بررسی هنر و معماری غرب، صدر مسیحیت است که با توجه به تحولات پیش آمده، معماری و هنر منحصر به خود را دارد و میتوان نکاتی جذاب در ساخت و ساز آنها یافت. پس از گرویدن کنستانتین به مسیحیت، آیین مسیحیت، دین رسمی امپراتوری روم شد و این نقطه آغازی بود بر هنر مسیحیت. این هنر از روی موضوعات آن زمان قابل تشخیص است و سبک کمک چندانی در شناسایی آن به ما نمیکند. این معماری به دو بخش قبل از کنسانتین و پس از او تقسیم میشود. یعنی از سال 50 تا 313 میلادی که قبل از اوست و از سال 314 میلادی تا سقوط امپراطوری روم.
به دوره اولیه، دوره پیگرد و به دوره بعد، دوره بازشناسی میگویند.در ادامه به صورت دقیقتری معماری این دوران را بررسی میکنیم.
معماری دوره پیگرد
این معماری، پیگرد نامیده شدهاست، چرا که مسیحیان توسط رومیها تعقیب و کشته میشدند. هنر این دوره غالبا در مخفیگاهها زاییده شدهاست و محل تولد آن اغلب در زیر زمین بودهاست! بارزترین اثر دوره پیگرد نیز مقابر زیر زمینی آن است که از آنها به مقابر دخمهای نیز یاد میشود. این مقابر گورستانهایی پنهانی هستند که به صورت شبکهای وسیع از دالان و اتاقک زیرزمینی در شهر رم و سایر شهرها یافت میشوند. مقابر دخمهای در طول سده سوم و چهارم میلادی استفاده بیشتری داشتهاند. گفته میشود که در حدود 4 میلیون نفر در این مقابر دفن شدهاند!
در واقع این مکانها در ابتدا پناهگاه مسیحیان بودهاند، چرا که در مدارکی، گذرگاهها، درها و پلکانهایی مخفی با راههای ورود و خروج یافت شدهاست. مقبره کالیکستوس در رم یک نمونه از این مقابر است که مربوط به سده دوم میلادی است.
نحوه معماری این دخمهها، به این صورت است که قطعه زمینی برای گورستان انتخاب میکردند، سپس دالانی به عرض 90 الی 130 سانتیمتر حفر میکردند که از سطح زمین فاصله مناسبی داشتهباشد. در دیوارهای جانبی این دیوار حفرههایی کنده میشد که مردگان را در آن دفن میکردند و به آنها لوکوس گفته میشود. اتاقهایی کوچک، با تاقبندی متفاوت به نام کوبیکولوم نیز در دیوارها حفر میشد که استفاده آنها به عنوان نمازخانه تدفینی بود.
پس از پر شدن یک دالان، دالان بعدی به صورت عمود بر آن حفر میشد و این فضاسازی تا جایی ادامه پیدا میکرد که فضای جانبی اجازه میداد. این لایهها با پلکان به هم متصل میشدند و بیشترین تعداد طبقه، بنا بر شواهد، 5 طبقه بودهاست.
در کوبیکولومها، تزئیناتی نیز دیده میشود و نقاشیهایی دیواری به شیوه رومی در سقف آنها مشاهده میشود. نقاشیهایی که موضوعاتشان حول زندگی حضرت مسیح و یاران او بودهاست.
با اینحال اگر بخواهیم از کیفیت نقاشی این کوبیکولومها بگوییم، باید اشاره کنیم که با توجه به اینکه این مکانها عمدتا مقبره بودند، هوا تقریبا متعفن بود و رطوبت نیز بسیار زیاد بود، از سویی، روشنایی مورد نیاز برای یک آفرینش هنری نیز تامین نمیشد و چراغها عمدتا روغنی بوده و امکان ایجاد نقوش ظریف وجود نداشت. در نتیجه، با توجه به شرایط ذکر شده، هنرمند سریع و با شتاب کار خود را تمام میکرد و جایی برای پرداختهای دقیق نبود.
معماری دوره بازنشانی
معماری دوره بازنشانی، معماری مربوط به 325 تا 500 میلادی است. آغاز آن مربوط به زمانی است که امپراطور کنستانتین، مسیحیت را دین رسمی روم اعلام کرد. در این دوران برخی از مراسمها در مقابر دخمهای انجام میشد، با اینحال تالارهای ستوندار ساده و یا خانههای انجمنی نیز وجود داشتهاند که میزبان عبادات و تجمعات بودهاند.
از بقایای یکی از این خانهها چنین دریافت شدهاست که معماری شبیه به باسیلیکا بودهاست. معماری این دوره کاملا تحت تاثیر معماری رومی است و در ساخت کلیساها، عناصر معماری رومی به وضوح دیده میشود. اگر بخواهیم نخستین کلیسای مسیحی که با این شیوه ساخته شد را نام ببریم، باید به کلیسای سن پیترو در رم اشاره کنیم که معماری آن ترکیبی از باسیلیکای رومی و خانهای حیاطدار است. برخلاف معماری رومی در سقف این کلیسا از تاق و قوس استفاده نشدهاست و سقف آن چوبی و شیبدار است. دلیل استفاده از این نوع سقف، سبک بودن و سرعت در ساخت است.
شکل و فرم کلیسا را میتوان با باسیلیکا مقایسه کرد ولی در اینجا، ستونهای اطراف محوطه داخلی، در طول به کار رفتهاند و گویی 5 دالان ایجاد کردهاند که صحن اصلی کلیسا را به محراب وصل میکنند، انگار نوعی محور ایجاد کردهاند و هدایتکننده حرکت به نقطه انتهایی محراب هستند.
از بدنه اصلی نیز بازوهایی بیرون زدهاست که آن را ا مشخصههای اصلی معماری کلیساهای مسیحی میدانیم. در حالت کلی، در مورد معماری صدر مسیحیت با دو نوع پلان رو به رو هستیم:
1- نقشه باسیلیکایی یا کلیسا با نقشه طولی
2- کلیساهایی با نقشه مدور که تقلیدی است از نقشههای رومی
در واقع نوعی نقشه مرکزی در این کلیساها دیده میشود که القاکننده حس روحانیت هستند. این کلیساها، رفته رفته جای خود را به کلیساهایی با نقشه طولی داد که در کنار آنها مقابری ایجاد میشد. در معماری بیزانس شاهد این اتفاق در معماری مسیحیت هستیم.
معرفی کلیسای سانتاکوستانستا( آرامگاه دختر کنستانتین)
همانطور که گفتیم مسیحیان به دنبال خلق کلیسای باسیلیکای مستطیلی شکل بودند و این نوع ساختار تا مدتها مورد توجه آنها بود. با این حال در صدر مسیحیت، نوعی ساختار از کلیسا به وجود آمد که ساختمانی متراکم ،گنبددار و یا چند ضلعی در مرکز داشت.
الگوی ساختمان با نقشه مرکزی در غرب، عموما برای بناهای کوچکی که در مجاورت باسیلیکا هستند استفاده میشود؛ مثلا در الگوی آرامگاه، تعمیدگاه و یا نمازخانه خصوصی.
بعدها، معماران بیزانس، به این نمونهها عظمت بخشیدند و در شرق از این معماری استفاده شد. یکی از ظریفترین نمونهها، مربوط به کلیسای سانتکوستانستا است که در روم قرار دارد. این ساختمان در ابتدا یک تعمیدگاه بودهاست و سپس به آرامگاه کنستانیسا، دختر کنستانتین تبدیل شد. به عقیده برخی، این بنا الهامی مستقیم از پانتئون است و یا الهامی از حمامهای کاراکالا. با اینحال، پیکر اصلی بنا در اینجا به صورت دیگری است و دستخوش تغییراتی به نسبت نمونههای مذکور شدهاست.
در این کلیسا، فضای داخلی به دو قسمت کاملا مشخص تقسیم شدهاست که یکی تالاری مرکزی و گنبددار است و دیگری غلامگردش با تاق گهوارهای. تالار گنبددار، به وسیله پنجره زیر سقفی روشن میشود و میتوان آن را مانند شبستان کلیسای طولی قلمداد کرد و غلامگردش، در اطراف تالار مرکزی قرار گرفتهاست که تفکیککننده فضاست. در این کلیسا، تزئینات داخلی با موزائیککاری انجام شده که بسیار قابل توجه است.
پانتئون در شکلگیری نقشه بنا، تاثیر زیادی داشتهاست، تفاوتی که وجود دارد راهروهای جانبی و دیوارهای نازکتر هستند.
وزن گنبد در اینجا به جفت ستونها وارد میشود و پشتبندهایی نیز نیروی رانشی گنبد را مهار میکنند. در واقع قوسهای راهروهای جانبی، نقش پشتبند را ایفا میکنند.
معماری کلیسای مزار مقدس
میتوان گفت از معماری اصلی و ساختمان اولیه این کلیسا چیزی در دسترس نیست و ساختمان این بنا که مربوط به قبل از 333 میلاد است، در سال 613 میلادی تخریب شده و بعدها از نو ساخته شد. این کلیسا، یک باسیلیکای نسبتا کوچک است که در ابتدای خود یک دهلیز سرگشاده کوچک دارد و منتهی به یک رواق رومی است. در حیاط پشتی آن، یک صخره تصلیب در یک سو و مزاری مقدس در سوی دیگر قرار دارد که پوشش آن گنبدی است.
نقطه ارتباط این ساختمانها، عملکردهای آیینی آنهاست و دیواری پیرامونی نیز آنها را به هم مربوط کردهاست. این کلیسا، گنبدی شبیه به گنبد کلیسای سانتاکستانستا دارد و نقشه آن ترکیبی است یک پلان طولی و مرکزی. در حدود 200 سال بعد، این موضوع در ایاصوفیه در قسطنطنیه تکرار شد.
معماری نمای بیرونی باسیلیکای مسیحی
باسیلیکاهای مسیحی در بیرون پرداخت چندانی نداشتند و تزئینات بیشتر متوجه درون بناها بود، این بناها بیرونی عظیم و ساده دارند و در مقابل، درونی روحبخش و زیبا که به خودی خود تفکری عرفانی را نیز از طریق معماری القا میکنند.
ستونها و دیوارهای حایل نیز در این کلیساها سبک هستند و این خود القا کننده حس تعلیق فضاست. در واقع، بناهای سنگین و عظیم رومی که انبوه حکاکیها و مجسمه سازیها در آنها دیده میشد، در اینجا سبکتر شدهاست، فضا به سمتی غیر مادی رفتهاست و ساخت و ساز جنبهای عرفانی به خود گرفتهاست.
در نهایت، همانطور که دیدیم معماری صدر مسیحیت در ابتدا با محدودیتهایی رو به رو بود و پس از اینکه مسیحیت دین رسمی روم اعلام شد، هنرمندان مسیحی توانستند شکوه معماری را در قالب کلیساهای صدر مسیحیت به تصویر بکشند.
در این رابطه کلیساهایی را معرفی کردیم که در ادامه خواهیم دید معماری کلیساها نیز با گذر از این دوران و عبور از عصرهای بعد، دستخوش تغییراتی میشود. اگر به مطالب تاریخ هنر و معماری علاقهمند هستید، برای آشنایی با سایر مطالب جذاب در این حوزه، میتوانید به دیگر مقالات وبلاگ سایت دکتر بخشی نگاهی داشته باشید وبا مطالب جذاب در حوزه معماری ایران و جهان، بیشتر آشنا شوید. با ما همراه باشید.