معماری عصر رنسانس، تحولی که به دنبال آن هستیم

رنسانس، آغاز دنیای مدرن غرب! واژه رنسانس، به معنای احیا و تولد دوباره، توصیفی است بر مجموعهای از پیشرفتهای تدریجی که با عقب راندن افکار قرون وسطایی، خود را نمایان کرد و به تفکر خلاق بشر اجازه شکوفایی داد! این تغییرات شگرف، کم از ایجاد تمدنهای 5000 سال پیش از میلاد مسیح ندارد! با اینحال، نقطه دقیقی برای این تحول در نظر نمیگیریم چرا که هر سبکی از دل سبک قبل از خود برآمده و سبکها، زنجیرههایی ناتمام هستند که حلقههای تکمیل کننده یکدیگرند. با این وجود، چیزی که حتمی است، این است که حدود 1400 میلادی در ایتالیا، به ویژه در شهر فلورانس، نگرشی جایگزین تفکرات قرون وسطی شد که تمامی وجوه زندگی بشر را در نوردید. به همین دلیل، بسیاری، فلورانس را مهد رنسانس میدانند. معماری رنسانس تا حد زیادی سعی در احیای ارزشهای گذشته دارد، با اینحال، نگاه و شیوه مخصوص به خود را نیز حفظ کردهاست.
در 1400 میلادی، حکومتی با ثبات بر شهر فلورانس حاکم شد، و ثروتی عظیم در این شهر دست به دست میشد، که حاصل گسترش تجارت و بانکداری بود، پس در این دوران نوعی حس قدرت و خوشبینی بر جامعه حاکم بود. همین موضوع باعث میل به پیشرفت و توسعه شدهبود که خود منجر به کنجکاویهایی درباره تمدنهای پیش از قرون وسطی شد، تمدنهایی که آثاری از آنها در ایتالیا باقی مانده بود، مثل خرابههای روم باستان و دست نوشتههایی که در کتابخانههای دیرها نگهداری میشدند.
این حس، کم کم فراگیر شد، به صورتی که طی چند قرن کم کم سراسر اروپا را در بر گرفت. انسانباوری، در این دوران شکل گرفت و رنسانس مهدی برای گسترش این عقیده بود که هر انسان، پتانسیل یادگیری، اکتشاف و موفقیت را دارد. دیگر خبری از جهانبینی قرون وسطی نبود، که انسان را از قوه تفکر و تعقل خود دور میکرد و همه چیز را در پاداشهای اخروی بسیار دروغین خلاصه کردهبود. با اینحال، رنسانس هم ارزشهای دینی را منکر نشدهبود، ولی تواناییهای انسان را نیز در نظر میگرفت و بر آنها تاکید ویژه داشت. یکی از موارد جالب توجه درمورد معماری قرون وسطا و رنسانس این است که در قرون وسطا به ندرت اسمی از خالق آثار ثبت شدهاست و ما به ندرت معماران بناهای این عصر و یا سایر هنرمندان و دانشمندان را میشناسیم ولی در رنسانس، شخصیتهای ثبت شده و شاخص بسیاری وجود دارند که آنها را میشناسیم. افراد مشهوری مثل: برونلسکی، میکل آنژ، لئوناردو داوینچی، گالیله، کوپرنیک، کلمب و …
در عصر رنسانس، امکان مستندسازی آثار و عقاید به وجود آمد که در ماندگاری این افراد بی اثر نیست و شاید بزرگترین تاثیر را دارد. در قرون وسطی، روابط علت و معلولی بی معنا بودند، زمین صاف بود چرا که مردم آن را همانگونه میدیدند، وقتی کشتیهایی از ساحل دور میشدند و غالبا بر نمیگشتند، مردم فکر میکردند آن کشتی از لبه زمین سقوط کردهاست و … ولی در رنسانس، با آزمایش برای یافتن روابط علی و معلولی مواجهیم و از سوی دیگر، موضوعات به دقت توصیف میشوند. این مورد پایه شکلگیری علوم مدرن است.
معماری عصر رنسانس، بخشی بسیار مهم از این دوران است که تحت تاثیر تغییرات جامعه، تغییراتی شگرف داشت. در ادامه بیشتر به این موضوع میپردازیم. با ما همراه باشید.
علاقه به تاریخ در این دوران
کنجکاوی در این دوره، فقط محدود به کنجکاویهای علمی نیست. علاوه بر آن، نوعی کنجکاوی در رابطه با تاریخ نیز در این دوران پدید آمد. شاید بتوان مانوسترین جنبه رنسانس را همین علاقه به تاریخ دانست، چرا که معنای لغوی رنسانس یعنی ” تولد دوباره”، تولد دوباره دورانی فراموش شده! زمانی که انسان تصمیم میگیرد به خرد دوران باستان رجوع کند.
در یونان و روم باستان، شخصیتهایی بزرگ وجود داشتند، که دستاوردهای بزرگی در حوزه نمایش، شعر، فلسفه و ریاضیات از آنها به جای ماندهاست. و یونانیان در قیاس با همگی، از همه سرآمدتر بودند. دوران رنسانس یعنی کشف دوباره ارشمیدس، افلاطون، اقلیدس و …
در این دوران فردی مثل ویتروویوس توانست با تحقیق بر خرابههای به جا مانده از الگوهای موجود در خرابههای روم، به تشریح سازههای جدید ایتالیا بپردازد.
ولی این را باید بدانیم که علاقه به تاریخ در این دوران، به معنای بازگشت به گذشته و تکرار آن نیست، بلکه حرکتی رو به جلو در این عصر دیده میشود که لازمه آن عبور از گذشته و کشف رموز موفقیت آنهاست. در واقع، در ساختمانهای رنسانس حتی یک نمونه تقلیدی پیدا نمیشود. ممکن است در جزئیات کمی تقلید مشاهده شود ولی در این دوران بیشتر به دنبال کشف دوباره مفاهیم بودند. رنسانس دانشی جدید به دست آورد که در آن باید از گذشته عبور میکرد.
عناصر معماری رنسانس
ثروتمندان و شهروندان با نفوذ، دیگر به قلعههای ستبر برای زندگی نیاز نداشتند، در این دوران، در شهرها کاخ و در حومه آنها ویلاهایی نوین و جدید را میبینیم که با آسایشی راضیکننده، جایگزین فضاهای اقامتی قبلی شدهاند. کاخهای شهری در دوران رنسانس، دارای سه چهار طبقه و یا بیشتر بودند که طبقه همکف آنها عموما به فضاهای خدماتی اختصاص داشت، فضاهایی مثل ورودی، سرویس بهداشتی، اصطبل، انباری و …
پیانونوبیل، طبقه اول است که شامل سالنی بزرگ برای زندگی رسمی بود که در آن تزئینات بسیار زیادی دیده میشد. در سوی دیگر، در این طبقه، ممکن بود اتاق خوابهایی به صورت سوییت نیز برای اقامت افراد خانواده طراحی شود، این موارد بسته به متراژ ممکن بود فرق داشتهباشد. سوییتهای خصوصی این کاخها، در بر گیرنده اتاق خوابها و اتاقی بیرونی برای کار، گفت و گو و مطالعه بود.
علاوه بر موارد فوق، فضایی گنجهمانند نیز وجود داشتهاست که کاربرد آن مثل حمامهای امروزی است. آب این فضا از چاه تامین میشد که ممکن بود چاه در طبقه پایین باشد و آب با تلمبه به حمام برسد.
طبقه بالاتر، سقفی کوتاهتر از پیانونوبیل داشت ولی نقشهاش با آن مشابه بود. در طبقات بالاتر هم با کاهش ارتفاع سقف مواجه میشویم، و فضاهای باز نیز در طبقات بالاتر بیشتر بود و به خدمتکاران اختصاص داشت.
اگر در خاطرتان باشد، در قرون وسطی، پلکانها باریک و خارج از دید بودند و عنصری مهم در طراحی محسوب نمیشدند. در طراحی رنسانس، پلکان عریض شد و به عنصری مهم و در معرض دید تبدیل شد. پلههای ثانویه ولی در دید نبودند.
از سوی دیگر، ویلاهای حومه شهر را داریم که در دو یا سه طبقه با پلانی گسترده طراحی میشدند. تخصیص فضا در این ویلاها همانند آنچه گفته شد بود؛ خدماتی در همکف، اقامتی در طبقات بالا و فضای مخصوص به خدمه در طبقات بالاتر.
معماری داخلی در دوران رنسانس
معماری داخلی دوران رنسانس تا حد زیادی تحت تاثیر توجه و علاقه جدید به الگوهای کلاسیک باز یافت شده بود. تقارن با همان قدرت قبل، گچبری، تزئینات زیبا و بر اساس الگوهای روم باستان.
دیوارها ولی غالبا مسطح بودند و رنگآمیزی آنها ترکیبی از رنگهای خنثی بود، یا ممکن بود در آنها از کاغذ دیواریهایی با نقوش ساده استفاده شدهباشد. نقاشیهای دیواری نیز در تزئین دیوارها کاربرد داشتند.
سقف در معماری داخلی رنسانس، معمولا درخشان بود و یا با الوار چوبی و یا قابی گچی، دورگیری شدهبود. این قابها عموما با رنگهای روغن درخشان پوشیده شدهبودند.
کفها از آجر، سفال و یا سنگ مرمر پوشیده میشدند، با ترکیبی هندسی مثل نقوش شطرنجی یا سایر طرحها.
تنها منبع حرارتی داخل خانه در عصر رنسانس، آتشدانها بودند، که با طاقچه بالایشان به صورتی زیبا حجاری و تزئین میشدند.
اگر به نقاشیهای معاصر که رنسانس را به تصویر کشیدهاند نگاهی بیندازید، پردهها و پارچههایی با رنگهایی پر مایه و غنی را خواهید دید.
درمورد مبلمان در رنسانس باید بگوییم که اگر آن را با دوران حاضر مقایسه کنید، هنوز محدودیتهایی متوجه مبلمان است ولی در مقایسه با قرون وسطی، پیشرفتهای چشمگیری در زمینه مبلمان مشاهده میشود. روی صندلیها از بالشتک استفاده میشد، تختها بزرگ بودند وبر روی سکو مستقر میشدند و حجاریهای هنرمندانهای در آنها نقش بستهبود.
در هر حال، در رنسانس تقریبا میشد انواع صنایع حکاکی را به کار برد و این بیش از هرچیز به سلیقه صاحب خانه بستگی داشت.
در کلیساهای رنسانس، دیوارها سنگی هستند و طاق گهوارهای با رنگی آرام در آنها دیده میشود.منظور از رنگ آرام، رنگی است که متظاهرانه و براق نیست. الگوهای روم باستان، مرجع تزئینات هستند. شیشههای رنگی و منقوشی که در گوتیک پدید آمد، جای خود را به شیشههایی با هندسه ساده و تنوع رنگ کمتر داد.
معماری داخلی خانهها، به تناسب ثروت صاحب خانه، با الگو گرفتن از دوران باستان، از سادگی به سمت جزئیات زیاد پیشروی کرد.
مورخان، دوره رنسانس را به سه دوره اصلی تقسیم کردهاند، در تفکری سنتی تقریبا در میانه این دورانها شاهد اوج رنسانس هستیم ولی در نهایت، با فروپاشی آن رو به رو خواهیم شد. ولی در دیدگاهی مدرن، هر یک از این سه مرحله دارای قابلیتها و شایستگیهای منحصر به خود هستند.
در رنسانس، هنرمندان بسیاری پا به عرصه ابراز هنر گذاشتند و شاهکارهای بسیاری از این دوران به جای ماندهاست، از کلیسای جامع فلورانس اثر برونلسکی گرفته تا آثار میکل آنژ در رنسانس متاخر، از معبد تمپیتو تا کاخ فارنیسه که توسط سانگالو آغاز شد و با میکل آنژ به پایان رسید.
در نوشتاری به صورت جداگانه به بررسی هر یک از این سه دوران چالش برانگیز و دستاوردهای هنرمندان تکرار نشدنی آنها خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.